موسیقی آیینی یارسانی، از کهنترین و غنیترین آواهای ایرانی است. با این حال، سالها است که در سایه بیتوجهی مسئولان فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، چنان که باید به مردم معرفی نشده است. در این گزارش، یکی از مطرحترین نوازندگان یارسان از ناشنیدهها و ناخواندههای موسیقی یارسانی و نسبت آن با ساز تنبور، سخن میگوید.
نخستین روزهای نوروز ۱۴۰۰، مردی میانسال با سبیلی بلند بر چهره که نشان از آیین و کیش او دارد، برای خلق یک هارمونی هنری انگشتانش را هر روز بر تارهای ساز میزند تا حال و هوای معنوی پیرامون خود را تقویت کند. «فرخ یادگاری»، سالها است که در کرمانشاه تنبور مینوازد. وقتی به چهرهاش خیره میشوی و روایتهایش را از نسبت موسیقی و معنویت میشنوی، مسحور صدا و لهجه و بلاغت او در زیبایی کلام میشوی. همین زیبایی را در رستاخیز نتهایی نیز که از سازش به گوش میرسد، میتوان حس کرد. آقای یادگاری چنان با تنبور خو گرفته که گویی این ساز دست سوم و زبان دوم او است.
گنج کهن آریایی
با همه اینها، مدتها است که تنبورنوازان از کمتوجهی مسئولان فرهنگی نسبت به موسیقی مقامی در میان یارسانها گلایه دارند. اگر چه از نادیده گرفته شدن حقوق شهروندی اقلیتهای دینی بارها سخن به میان آمده و به آن اعتراض شده است، اما به نظر میآید که فرهنگ و هنر آنان هم در سایه شرایط فرهنگی حاکم بر جامعه، آنگونه که باید به مردم معرفی نشده است.
پیروان آیین یارسان، از دیرباز برای تنبورنوازی احترامی ویژه قائل بودهاند و آن را با مناسک دینی خود درآمیخته میدانستهاند. تنبور یکی از کهنترین سازها در فلات ایران است که بنا به برخی از یافتههای باستانشناسان، قدمت این ساز به هزاره چهارم پیش از میلاد بازمیگردد. یکی از کهنترین اسناد باستانی که نام تنبور در آن آمده، متنی متعلق به دوره ساسانی به نام «کارنامه اردشیر بابکان» است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
این ساز هماکنون نیز در میان فارسها، لُرها، ترکها و تاجیکها رایج است، اما ساختار آن در میان این اقوام گونههای متفاوتی دارد. شناختهشدهترین شکل تنبور، در میان کردها رواج دارد. فرخ یادگاری، از نوازندگان چیرهدست این ساز، معتقد است که گذشتگان ایرانزمین، به ویژه در منطقه زاگرس، حکمت و پندهای خود را با همنوازی تنبور به مردم منتقل میکردند، چرا که آرامش زخمههایی که بر این ساز زده میشود، شوق تفکر و معنویت را در شنونده برمیانگیزد.
آقای یادگاری چنین باور دارد: «موسیقی تنبور دارای ملودیهای متنوع است که هر یک روایتگر حماسهها و اسطورههای آیینی و باستانی و داستانهای عارفانه و عاشقانه است که خنیاگران، آنها را نسل به نسل حفظ کردهاند. این ساز در آیین مذهبی یارسان احترام والایی دارد و از ارکان مهم مجلس ذکر با معبود است. اندرزها و نصیحتهای بزرگان ادب و عرفان را با این ساز به گوش شنوندگان میرسانند.»
با وجود پیشینه چند هزارساله این ساز، در قرن پنجم هجری بود که نواختن آن به صورت دستهجمعی ذوق زیباییشناسی همه اقشار و گروههای اجتماعی سرزمین پهناور ایران را برانگیخت. سنت همنوازی تنبوری از آن زمان اوج گرفت و شکوفا شد، چنان که بسیاری از مردم دنیا، دوستدار اجرای گروههایی متشکل از چندین نوازنده تنبور هستند که ملودیها و هارمونیهای کهن را در تونل زمان به گوش آنها برساند.
رستاخیز نتها با صدای تنبور
به گفته این نوازنده تنبور، یکی از تفاوتهای مهم موسیقی مقامی و آیینی یارسان با ردیفها و دستگاههای سنتی ایرانی، ریتم و ضرباهنگ است. او باور دارد که این روزها مردم بیشتر قطعات ریتمیک تنبورنوازی را میپسندند؛ هرچند، بسیاری از مقامها نیز چنین خاصیتی را در خود دارند که بیشتر ضرباهنگگونه هستند.
از دیگر تفاوتهای موسیقی مقامی کرد و ردیفهای سازی و آوازی ایرانی که بسیاری از کارشناسان موسیقی بر آن تاکید دارند، این است که در نواختههای مقامی، از جمله تنبورنوازی، استفاده از «ربع پرده» برای خلق صدا و نوا کاربرد کمتری دارد. در عوض، برهمکنش نیمپردهها است که موسیقی کردی اصیل را هویتی متمایز بخشیده است.
اگر چه نغمههایی که تنبورنوازان با سرپنجههای خود میآفرینند، شباهتهایی هم با ردیفهای سازی دارد، اما مقایسه ساختار این دو بسیار پیچیده است. آقای یادگاری که در سالهای اخیر، اجراهای بسیاری را به روی صحنه برده است، از فلسفه موسیقی مقامی آن خطه چنین میگوید: «در گروههای تنبورنوازی آنچه بیش از همه اهمیت دارد، حفظ مقامهایی است که سینهبهسینه از گذشتگان ما به ارث رسیده است. با این حال نمیتوان گفت که نواختن این مقامها همیشه برای مخاطب موسیقی تکراری به نظر میرسد، چرا که نوازنده با توجه به حس و حال درونی خود، هر بار میتواند با حفظ ساختار ریتمیک و ضرباهنگهای اصلی یک مقام تنبور، آن را به گونهای دیگر نیز بنوازد. به عنوان مثال، یک نوازنده میتواند مقام «سوار سوار» را در یک زمان به گونهای بنوازد و در عین حال، در روزی دیگر با پنجههای یک تنبورنواز دیگر، طوری نواخته شود که حال و هوایی دیگر را منتقل کند. شنونده حرفهای موسیقی نیز درمییابد که این دو یکی هستند، اما هر یک حامل یک وضعیت روحی از نوازنده تنبور است. این نشان از فلسفه موسیقی آیینی یارسان دارد که همیشه خود را در زمان حل میکند.»
این بیت را که «محمد جلالالدین بلخی» معروف به مولانا در قرن هفتم آن را سروده است و در مثنوی معنوی نیز آمده است، شاید بتوان چکیدهای از سخن و مقصود استاد «فرخ یادگاری» دانست:
بانگ گردشهای چرخ است این که خلق
میسرایندش به تنبور و به حلق